یه دنیا حرف...


پاییزانه

شعر و ادبیات

یک دنیا حرف گوشه ی سکوت دلم سنگینی می کند! حرفهایی که واژه هایی برای فریاد کشیدن آنها ساخته نشده! احساسات مبهمی که سر منشأی خاص از رویایی از دست رفته در پی دارند! عشقی دیرین، عشقی با اخلاص و دوباره مثل همیشه، قصه تکرار تراژدی از دست دادن....

این روزها، هر روز قصه شیرین و فرهاد تکرار می شود. تکرار خواستن های او و او و اوی دیگر... رابطه هایی بی انتها و کوهی از درد و صخره هایی که زیر تراش فرهادهایی نه از جنس فرهاد، که از جنس دل فرهاد، شکل جدیدی به خود گرفتند....

قصه ی مردمانی که با سایه های رویای خودشان زندگی می کنند. قصه ی این روزها، قصه ی مردمانی با جنس شیشه نشکن و طاقتی به استواری کوه ها است...

خوب دوام آوردیم در این شهر آشوب دلخسته ی رویایی که گوسفندانش همه گرگ اند و چوپانها همه نوازنده نی ها و گرگها شنونده ی ساز این نی ها و سگ ها مثل همیشه وفادار...

نویسنده: راضیه سادات



نظرات شما عزیزان:

مینا
ساعت14:46---23 آذر 1391
hamishe rango taame harfato dos dashtam

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 19 آذر 1391برچسب:,ساعت 8:28 توسط راضیه سادات پیام| |


Power By: LoxBlog.Com